هوش تجاری کاتالیزور تغییرات است و تغییرات زیادی را در سازمان به وجود می آورد و اغلب کسانی که می خواهد وضع موجود را حفظ کند، با آن مخالفت میکنند و اصطلاحا سنگ لای چرخ آن میگذارند. هرچند به نظر بسیاری از مدیران، اجرای هوش تجاری، جهت پیاده سازی ماموریت شرکت الزامی است اما احساسات مختلفی را در افراد مختلف در سازمان به وجود می آورد و این احساسات مختلف ممکن است منجر به شکست پروژه هوش تجاری شود. از طرف دیگر، افرادی که ارزش هوش تجاری را بدانند و علاقمند به داشتن سازمانی بزرگ تر و کاراتر باشند، از هوش تجاری استقبال می کنند و در استفاده از آن موفق تر هستند.
در هر صورت سازمانها میبایست قبل از پیاده سازی سامانه هوش تجاری نسبت به پیامدهای استفاده از آن نیز آگاه باشند و آن را مدیریت کنند. ۴ پیامد مهم استفاده از هوش تجاری عبارتند از:
- ممکن است بین بخش آی تی و بخش کسب و کار جنگ قدرت رخ دهد. به خصوص زمانی که هر کدام از این قسمت ها کنترل اش را بر بخش تحت سرپرستی از دست بدهد و یا با قسمت دیگر بر سر روش و حوزه پروژه مخالف باشند.
- بعضی از موقعیت های شغلی ممکن است از بین برود، مانند مسول تهیه گزارشات. این افراد به شدت با پیاده سازی سامانه هوش تجاری مخالفت میکنند.
- مدیر بازاریابی ممکن است اخراج شود به خصوص زمانی که سامانه هوش تجاری نشان بدهد که چقدر کمپینگ های تبلیغاتی ضعیف اجرا شده است. این افراد هم احتمالا با پیاده سازی سامانه هوش تجاری مخالفت میکنند.
- احتمال تغییر منابع داده ای و نرم افزارهایی که هوش تجاری از آنها تغذیه می کند، همیشه وجود دارد و این تغییرات بر روی نتیجه سامانه هوش تجاری اثر میگذارد. به عنوان مثال شرکت تا کنون از نرم افزار هلو جهت انجام امور حسابداری استفاده می کرد، اما حالا تصمیم به استفاده از نرم افزار سپیدار کرده است. طراحی این دو نرم افزار متفاوت است و در نتیجه طراحی سیستم هوش تجاری که از این نرم افزار تغذیه می کند، نیز دچار تغییر می شود.
در شکل زیر ۴ پیامد مهم استفاده از هوش تجاری را مشاهده می کنید:
در صورتی که تجربه ای در این زمینه داشتید، لطفا در قسمت “نظرات” عنوان کنید.