مقایسه ابزارهای هوش تجاری

اولین گام در پیاده سازی هوش تجاری در سازمان یا شرکت، انتخاب ابزار مناسب است. در حال حاضر ده‌ها ابزار مختلف با ویژگی های مختلف در بازار وجود دارد و شناخت ابزارها، مقایسه و نهایتا انتخاب ابزار مناسب با توجه به نیاز هر فرد/شرکت/سازمان کار زمانبری است.

این نیاز توسط برخی شرکت‌ها و سایت‌ها شناسایی شد و اقدام به مقایسه ابزارهای هوش تجاری و انتخاب برترین ابزارهای هوش تجاری کردند. در این مقاله قصد دارم تا دو شرکت Gartner و Bi-Survey که ید طولانی در زمینه مقایسه ابزارهای هوش تجاری را معرفی کنم.

گارتنر (Gartner)

گارتنر یک شرکت پژوهشی و مشاوره آمریکایی است، که در زمینه تحقیق و پژوهش و مشاوره فناوری اطلاعات فعالیت می‌نماید. این شرکت در هر یک یا دو سال، گزارشی در زمینه بازار ابزارهای تکنولوژی منتشر می‌کند که اصطلاحا Magic Quarter (MQ) یا مربع جادویی نامیده می‌شود. در این گزارش‌ها ابزارها در گروه‌های مختلف از جمله ابزار هوش تجاری، ابزار دیتاسنتر، ابزار محاسبات ابری، ابزار مدیریت پروژه … دسته بندی شده‌اند. لیست کامل گروه‌ها را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.

گارتنر جهت رتبه‌بندی فروشندگان محصولات تکنولوژی از دو معیار استفاده می‌کند:

۱-معیار اول کامل بودن چشم انداز است. این که شرکت چقدر نیازهای مشتریان را درک کرده است، چه استراتژی برای برطرف کردن نیازها دارد و مدل تجاری آن تا چه حد قوی است.

۲-معیار دوم، توانایی شرکت در پیاده سازی چشم انداز است. این که شرکت تا چه حد در پیاده سازی چشم اندازی که تعریف کرده است، موفق عمل کرده است.

بر اساس این دو معیار، گارتنر شرکت‌های فعال در هر حوزه را در چهار دسته تقسیم‌بندی می‌کند.

۱-رهبران: شرکت‌هایی که هم چشم انداز واضح و درستی از بازار دارند و هم این چشم انداز را به خوبی پیاده سازی کردند.

۲-چالشگران: این دسته شامل شرکت هایی است که توانایی اجرایی بالایی دارند اما در زمینه تکامل اهداف امتیاز پایین تری نسبت به رهبران کسب کرده اند. در حال حاضر خوب عمل می کنند. روی یک سگمنت بزرگ تسلط دارند. اما درک درستی از مسیر بازار ندارند. 

۳-ایده‌پردازان: این شرکت ها امتیاز کمتری در زمینه اجرای اهداف بدست آورده اند اما در زمینه تکامل اهداف امتیاز بیشتری دارند. عموما این شرکت ها کوچکتر از چالشگران هستند. فهمیدن که بازار به کدوم سمت میره یا چشم اندازی برای تغییر قوانین بازار دارند، اما هنوز به طور کامل اجرایی نکردند.

۴- فرصت جویان: این دسته از شرکت ها در هر دو زمینه تکامل اهداف و قدرت اجرایی امتیاز کمتری نسبت به دیگران کسب کرده اند و عموما شرکت های تازه وارد به بازار هستند. در یک سگمنت بازار تمرکز کردند و در آن موفق بودند.

گارتنر در ژانویه ۲۰۱۹، گزارش مربوط به مقایسه ابزارهای هوش تجاری را منتشر کرد. در این گزارش شرکت‌های مایکروسافت(Microsoft)، کلیک(Qlik)، تبلو(Tableau) و اسپات(ThoutSpot) به عنوان رهبران شرکت‌های فعال در زمینه هوش تجاری مطرح شده‌اند. به عبارت بهتر شرکت‌هایی که هم نیاز کاربران را بهتر درک کرده اند و هم ابزارهای لازم برای رفع نیاز کاربران را به خوبی پیاده سازی کرده‌اند.

بی‌آی سِروی (Bi-Survey)

هرچند گارتنر شرکت بزرگ و مطرحی است و نتیجه رتبه بندی آن کاملا معتبر است، اما نحوه رتبه بندی آن بلک باکس است و جزییات نحوه رتبه بندی آن مشخص نیست. گذشته از آن بیشتر روی چشم انداز شرکت و اجرای چشم انداز تمرکز دارد و کمتر به کاربر نهایی هوش تجاری و میزان رضایت‌مندی آن میپردازد. به علاوه اینکه بر روی رتبه بندی شرکت‌های فعال در حوزه هوش تجاری تمرکز دارد و نه ابزارهای هوش تجاری

برخلاف گارتنر، بی‌آی سِروی مستقیم سراغ کاربران نهایی هوش تجاری رفته است و نظر آنها را در مورد ابزار هوش تجاری پرسیده است. جزییات رتبه بندی را هم کامل توضیح داده است.

بی‌آی سِروی تعداد زیادی فرم نظرسنجی در مورد ۳۷ ابزار هوش تجاری برای کاربران نهایی هوش تجاری در سراسر دنیا ارسال کرد و ۳۰۰۰ پاسخ دریافت کرد. سپس بر اساس آن شرکت‌های هوش تجاری را رتبه بندی کرد.

برای رتبه بندی شرکت‌ها، با توجه به سوالات موجود در پاسخ نامه، ۴ شاخص اصلی تعریف کرد که عبارتند از:‌

و برای اینکه نتیجه رتبه بندی منصفانه باشد، شرکت‌های هوش تجاری را در گروه‌های مختلفی از جمله شرکت‌هایی که صرفا روی داشبورد تمرکز دارند، شرکت‌های سلف سرویس … دسته بندی کرد. نتیجه رتبه بندی بی‌آی سِروی

بر اساس فرم نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید.

-محور افقی شاخص ارزش تجاری ابزار هوش تجاری را نشان می‌دهد. هر چقدر محصولی به سمت راست تمایل داشته باشد، نشان می‌دهد که کاربران هوش تجاری معتقد بودند که آن ابزار ارزش زیادی در شرکت شان به وجود آورده است.

 -محور عمودی نشان دهنده شاخص تجربه کاربری است. هر چقدر ابزاری مقدار بیشتری در محور عمودی کسب کند، نشان می‌دهد که کاربران معتقد بودند که یادگیری و استفاده از آن ابزار ساده تر بوده است و ابزار انعطاف بیشتری داشته است.

-رنگ هر نقطه نشان دهنده میزان رضایت کاربران نهایی بوده است. هر چقدر رنگ نقطه به آبی تمایل داشته باشد، نشان رضایت مندی بیشتر و هر چقدر رنگ نقطه به زرد تمایل داشته باشد، نشان دهنده رضایت کمتر است.

-اندازه هر نقطه نشان دهنده رقابت پذیر بودن هر ابزار است. هر چقدر اندازه نقطه بزرگ‌تر باشد، نشان دهنده موفقیت ابزار در بازار رقابتی است.